سایه ای کز قد و بالای تو بر ما افتد


به ز نوری ست که از عالم بالا افتد

هر کجا دیده بر آن قامت رعنا افتد


رود از دست دل زار و همان جا افتد

هر که در کوی تو روزی به هوس پای نهاد


عاقبت هم به سر کوی تو از پا افتد

آن که افتد سر ما در گذر او همه روز


کاش روزی گذر او به سر ما افتد

افتد از گریه تن زار هلالی هر سو


همچو خاشاک ضعیفی که به دریا افتد